Original text in Farsi of the President of Iran's speech about Israel

Started by joeblow, October 27, 2008, 06:39:53 PM

Previous topic - Next topic

joeblow

سخنراني در نشست جهان بدون صهيونيسم

 اللهم عجل لوليك الفرج و العافيه و النصرواجعلنا من خير اعوانه وانصاره و المستشهدين بين يديه

  خدمت همه شما عزيزان سلام عرض مى كنم و خداى بزرگ را سپاسگزارم كه توفيق حضور در اين مجمع بسيار ارزشمند را نصيب من كرد؛ زيارت چهره هاى نورانى فرزندان رشيد انقلاب؛ فرزندان آگاه، مؤمن، مقاوم و فداكار انقلاب كه با هوشيارى و هوشمندى مهم ترين مسائل زمان خود را درك كرده اند و در محورى ترين مسئله دوران معاصر حضورى بانشاط و تعيين كننده دارند. من خداى بزرگ را به خاطر وجود شما جوانان عزيز سپاسگزارم. اما بحث جلسه شما «جهان بدون صهيونيسم» است. واقعاً صهيونيسم چيست؟ حتماً از صبح برنامه هاى متعددى داشتيد، گفتگو و صحبت كرديد و خودتان مطالعه كرديد. من مى خواهم مطلبى را مورد تأكيد قرار بدهم، چه بسا همه شما بدانيد، اما به نظرم تأكيد آن خالى از لطف نيست. واقعاً ماجراى فلسطين چيست؟ آيا درگيرى در فلسطين جنگ بين يك عده يهودى و غيريهودى با مسلمانهاست؟ جنگ بين يهوديها با ساير مذاهب است؟ جنگ بين يك كشور با بقيه كشورهاست؟ جنگ بين يك كشور با دنياى عرب است؟ آيا دعوا سر سرزمين محدود فلسطين است؟ به نظرم پاسخ همه اين سؤالات منفى است. تأسيس رژيم اشغالگر قدس حركتى سنگين از جانب نظام سلطه و استكبار عليه دنياى اسلام است. بين دنياى استكبار و جهان اسلام نبردى تاريخى در جريان است و عمق اين نبرد به صدها سال مى رسد. در اين نبرد تاريخى بارها وضعيت جبهه عوض شده است. يك دوره اى مسلمانها غلبه و حركت فعال و رو به جلو داشتند و دنياى استكبارى در حال عقب نشينى؛ يك دوره نيز جنگ و گريز بود و و در طول سيصد سال اخير متأسفانه دنياى اسلام در حال عقب نشينى از مقابل جبهه استكبار بود. نمى خواهم ريشه يابى كنم به چه دليل؛ ما همين سير تاريخى را مطرح مى كنيم. صد سال قبل آخرين سنگرهاى جهان اسلام فرو ريخت و دنياى استكبار رژيم اشغالگر قدس را به عنوان سر پل نظام سلطه در قلب دنياى اسلام بر پا كرد. سرپل يعنى چه؟ سر پل يك اصطلاح جنگى و نظامى است. وقتى دو لشكر، دو كشور يا دو گروه با هم درگير هستند، اگر يك گروه حركتى انجام بدهد و در جبهه مقابل قطعه اى از زمين را در اختيار بگيرد و آنجا مستقر بشود، قواى خود را پياده كند، استحكامات بسازد، خودش را تقويت كند و آنجا را به عنوان پايگاهى براى توسعه سرزمينى قرار بدهد، به آن سر پل مى گوييم. اين كشور اشغالگر در واقع سرپل دنياى استكبار در قلب جهان اسلام است. يك پايگاهى درست كردند تا از آن پايگاه سلطه خودشان را بر كل جهان اسلام توسعه بدهند و بدون اين، وجود و موضوعيت ندارند. بنابراين، نبردى كه امروز در فلسطين در جريان است در واقع خط مقدم جهان اسلام با دنياى استكبارى است و نبرد سرنوشت است. جنگ اسلام با دنياى استكبار است و سرنوشت اين نبرد چند صد ساله در فلسطين رقم خواهد خورد. امروز ملت فلسطين به نمايندگى از امت اسلام در مقابل نظام سلطه ايستاده است. بحمدالله از روزى كه ملت فلسطين به سمت مبارزه اسلامى حركت كرد و اهداف، فضا، رفتار و جهت گيريهاى اسلامى را بر مبارزه حاكم كرد، ما هر روز شاهد موفقيت و پيشرفت ملت فلسطين هستيم. من مى خواهم دو مطلب را خدمتتان عرض بكنم. مطلب اول درباره عنوان نشست شماست. اين عنوان، عنوان بسيار ارزشمندى است. خيليها در اين نبرد سنگين بين دنياى اسلام و جبهه كفر دائماً تخم يأس و نااميدى مى پراكنند. دائماً مى خواهند توى دل اسلام را خالى كنند [و مى گويند ]نمى شود، مگر مى شود؟ مگر دنياى بدون امريكا مى شود؟ مگر دنياى بدون صهيونيسم مى شود؟ شما به خوبى مى دانيد كه اين شعار و اين هدف، هدفى دست يافتنى و حتماً شدنى است. يك گام به عقب برگرديم. قبل از پيروزى انقلاب اسلامى در كشور ما يك حكومت بسيار خشن، ضد مردمى و وابسته و تا دندان مسلح حاكم بود. عناصر ساواك همه تحركات كشور را تحت نظر داشتند. وحشت عجيبى در كشور ما حاكم بود. وقتى امام عزيز آمد و گفت اين حكومت بايد برود، دنياى بدون حكومت وابسته؛ بسيارى از كسانى كه مدعى مبارزه، دانش سياسى و خيلى چيزهاى ديگر بودند، گفتند مگر مى شود؟ اين نشدنى است. آن روزى كه امام حركتش را آغاز كرد، همه قدرتهاى عالم بدون استثنا حامى آن حكومت فاسد بودند. حتى بعد از جمعه سياه 17 شهريور همه آمدند و مستقيماً از حكومت فاسد شاه حمايت كردند؛ قدرتهاى شرقى، غربى و منطقه اى. مى گفتند نمى شود، اما ملت ما ايستاد و بحمدالله 27 سال است كه ما داريم بدون حكومت وابسته به امريكا زندگى مى كنيم؛ شد. امام فرمودند سلطه شرق و غرب بر دنيا بايد از بين برود، باور نمى كردند. آدمهاى ضعيفى كه فقط دوروبر خودشان را مى بينند و دنياى محدود مادى و علايق شخصى خودشان را مى بينند نمى توانند باور كنند. كسى باور نمى كرد يك روز ما سقوط امپراتورى شرق را ببينيم. مى گفتند حكومت آهنين، اما ما در عمر كوتاه خودمان ديديم. آنچنان فرو ريخت كه اگر بخواهيد از آن سراغ بگيريد بايد به كتابخانه ها برويد. به كتابخانه كه مى رويد و به كتابدار مى گوييد، مى گويد بله ما مشتى كتاب آنجا داريم، در گونى گذاشته ايم و دارد خاك مى خورد، از آنها مى خواهيد؟ هيچ آثارى نيست. امام فرمودند صدام بايد برود و فرمودند صدام به چنان ذلتى گرفتار خواهد شد كه نظير ندارد. امروز ما چه مى بينيم. اين آقايى كه ده سال پيش با چنان غرورى حرف مى زد كاَنه جاودانه است، امروز زنجير در دست و پا در كشور خودش، توسط كسانى كه با حمايت آنها جنايت مى كرد و دلخوش به حمايت آنها بود، دارد محاكمه مى شود و امام عزيز ما فرمودند كه اين رژيم اشغالگر قدس بايد از صفحه روزگار محو شود. اين جمله بسيار حكيمانه است. مسئله فلسطين مسئله اى نيست كه ما بياييم و روى بخشى از سرزمين آن سازش كنيم. مگر جبهه اى مى تواند اجازه بدهد در قلبش نيروهاى دشمن حضور داشته باشند. اين به منزله شكست است. هركس موجوديت اين رژيم را به رسميت بشناسد در واقع پاى برگه تسليم و شكست دنياى اسلام را امضا كرده است. امام عزيز ما در مبارزه سنگين اسلام با دنياى استكبارى و كفر، نقطه مركزى و فرماندهى قرارگاه دشمن را هدف گرفتند و آن هم رژيم اشغالگر قدس است. من ترديد ندارم موج جديدى كه در فلسطين عزيز به راه افتاده، موج بيدارى اى كه امروز در دنياى اسلام هست و موج معنويتى كه سرتاسر دنياى اسلام را فرا گرفته، به زودى زود اين لكه ننگ را از دامان دنياى اسلام پاك خواهد كرد و اين شدنى است؛ البته بايد مراقب فتنه ها باشيم. بيش از پنجاه سال است كه سران استكبارى تلاش مى كنند به موجوديت اين رژيم مجعول و تقلبى رسميت ببخشند. طراحيها و فتنه هاى گوناگون و فشارهاى سنگين به كشورهاى اسلامى [در كار است] براى اينكه اين [رژيم] را به رسميت بشناسند و آن را تثبيت كنند. در گام اول تثبيت كنند، اگر تثبيت شد، آن وقت گامهاى بعدى است. نزديك 29-28 سال پيش يك گام بلند برداشتند. متأسفانه يكى از كشورهاى خط مقدم اين اشتباه بزرگ را مرتكب شد كه اميدواريم اين اشتباه را اصلاح كند. اخيراً مجدداً فتنه اى در راه است. با تخليه اجبارى و تحت فشار ملت فلسطين يك گوشه سرزمين فلسطين را تخليه كردند، مى خواهند اين را به عنوان پيروزى نهايى قالب كنند و همين را بهانه اى براى به رسميت شناختن رژيم اشغالگر قدس و تسلط او در بقيه سرزمين فلسطين بكنند. به بهانه اينكه نوار غزه را تخليه كرديم، بسيار خوب بياييد دولت فلسطين را تشكيل بدهيد. يك دولت فلسطينى و يك دولت غاصب و در كنار هم زندگى كنيد؛ آرمان فلسطين ديگر تمام. امروز با شيطنت مى خواهند درگيرى اى را كه بين دنياى اسلام و رژيم اشغالگر قدس و حاميان او در جريان است، به جبهه خودى منتقل كنند يا در داخل فلسطين گروههاى فلسطينى، به تعبير آنها به طمع چهار كرسى، مقام و پست در گوشه اى از سرزمين فلسطين مسئله سرنوشت ساز مبارزه را رها بكنند و به جان هم بيفتند و به بهانه اينكه دولت فلسطينى تشكيل شده است، آنها حسن نيت نشان داده اند و بخشى را تخليه كرده اند، جمعى از كشورهاى اسلامى اين رژيم فاسد را به رسميت بشناسند. من بسيار اميدوارم و از خدا مى خواهم كه ملت فلسطين و گروههاى عزيز فلسطينى مراقب اين فتنه دشمن باشند. امروز وحدت نظر، آرمان و جبهه و همراهى در فلسطين يك اصل قطعى و ضرورى براى ادامه پيروزى است. مسئله به هيچ وجه تمام نشده است. مسئله فلسطين زمانى پايان خواهد يافت كه در سرزمين مقدس فلسطين، در تمامى سرزمين فلسطين يك حكومت متعلق به ملت فلسطين سركار بيايد. آواره ها برگردند، انتخابات آزاد برپا بشود، به تشخيص ملت فلسطين از هر مذهب و گروهى كه هستند حكومت مردمى بر پا بشود و البته آن كسانى كه از سرزمينهاى دور و به طمع چپاول به اين سرزمين آمده اند، هيچ حقى براى تصميم گيرى درباره فلسطين ندارند. من اميدوارم كه ملت فلسطين همان طور كه در بيش از ده سال اخير در مبارزات بسيار سنگين خود عليه اشغالگران نشان داده، همچنان آگاهى و هوشمندى خود را حفظ بكند. اين يك مقطع كوتاه است. اگر اين مقطع را با موفقيت پشت سر بگذاريم، ان شاءالله مسير محو رژيم اشغالگر قدس و برپايى حكومت ملى فلسطين يك مسير هموار و سرازيرى خواهد بود. من مى خواهم يك هشدار به عموم دست اندركاران دنياى اسلام بدهم كه بايد مراقب اين فتنه باشيم. اگر كسى تحت فشار نظام سلطه يا از روى كج فهمى و ساده لوحى يا خداى نكرده خودخواهى و دنيا پرستى قدمى به سمت شناسايى اين رژيم بردارد، بداند به آتش قهر امت اسلام خواهد سوخت و لكه ننگ ابدى را بر پيشانى خود در طول تاريخ خواهد نشاند. مسئله فلسطين مسئله جهان اسلام است، بعضيها نمى توانند در اتاقهاى دربسته بنشينند و راجع به فلسطين تصميم بگيرند و امت اسلام نمى تواند اجازه بدهد كه دشمن تاريخى او در قلب سرزمين اسلام زندگى كند و امنيتش تضمين بشود. عزيزان عرصه جهانى را ببينيد! ما با چه كسانى مواجهيم. عمق رذالت دشمن را بايد درك بكنيم تا كينه مقدس اسلامى ما نسبت به دشمنان همواره در سينه هاى ما موج بزند. با چه كسانى مواجهيم؟ كسانى كه به هيچ اصلى از اصول اخلاقى و دينى كوچك ترين پايبندى ندارند. از قبل اعلام مى كنند كه مى خواهيم فلان كس را ترور كنيم. فرمودند امروز روز شهادت شهيد فتحى شقاقى است، آن شهيد عظيم، آن خون پاك كه به سرعت گريبان عامل اصلى آن خون را گرفت، اعلام مى كنند، مزارع را مى سوزانند، بچه ها را جلوى چشم مادرشان مى كشند، خانه ها را ويران مى كنند، بمباران مى كنند، سلاحهاى هسته اى را انباشته مى كنند و بعد مدعى حقوق بشرند. يكى از سفراى غربى پيش من آمده بود، از همين كشورهايى كه با ما مذاكره مى كنند، من موضوع را مطرح كردم، گفتم چگونه است در همين نزديكيهاى ما رژيم غاصبى دارد با مردمش اين طور برخورد مى كند، و اعلام مى كند كه من مى خواهم سركوب كنم، زندانهايش پر از جوانان فلسطينى است كه در خانه خودشان دستگير شده اند و انواع سلاحهاى هسته اى و غيره دارد، شما زيپ دهانتان را كشيده ايد و از او حمايت مى كنيد، اما آمده اى پيش من و حرف از حقوق بشر مى زنى؟ اوايل انقلاب، حالا شما خاطرتان نيست، چون خيلى از شماها به دنيا نيامده بوديد، در همين تهران گروههاى تروريستى مردم را در خيابان مى كشتند. بگذاريد يكى دو خاطره بگويم تا ببينيد كه دشمنان ما چه كسانى هستند و چرا ما بايد محكم بايستيم. ما اول انقلاب در دانشگاه علم و صنعت درس مى خوانديم. گروههاى مختلف بودند. ما هم مثل شما در انجمن اسلامى بوديم، انجمن اسلامى دانشجويان. گروه ديگرى درست شد وابسته به سازمان منافقين. اختلافى بين ما افتاد. گفتيم كه با هم دعوا نكنيم. گروهى به نام حكم بگذاريم كه قضاوت كنند. قرار شد يك نفر ما معرفى كنيم و يك نفر هم آنها معرفى كنند و يك نفر سوم هم بگذاريم كه هر دو طرف با او موافقيم، نفر سوم هم تعيين شد؛ شخصى به نام شهيد قاسم على هدايت كليشادى - كه ظاهراً اطراف اصفهان است - مرضى الطرفين شد. اين گروه آمدند و نشستند حرفهاى ما را گوش دادند، حرفهاى آنها را گوش دادند، رفتند، آمدند، رفتند، آمدند، خودشان جلسه كردند و حق را به ما دادند. گفتند آقا در اين موضوع اساسنامه و كارهاى دانشگاهى حق با اينهاست و حرفى كه اينها مى زنند درست است، موضوع خيلى بزرگى هم نبود. همين گروه منافقين در ماه رمضان سال 1360 به منزل همين آقاى قاسم على هدايت رفتند كه جوانى بود كه به صورت يتيمى بزرگ شده بود، از بچگى كار كرده بود، خرج مادرش را هم خودش مى داد، درس مى خواند، مى رفت مدرسه و حق التدريس مى گرفت. در ماه رمضان سال 1360 رفتند و در خانه اش جلوى چشم مادرش به جرم اينكه تو در دانشگاه بررسى كردى، اظهارنظر كردى و به نفع انجمن اسلامى رأى دادى، او را به رگبار بستند و شهيد كردند.در نارمك، خيابان شهيد بختيارى كه پدرم آنجا مغازه داشت، نزديك مغازه پدر من يك مغازه بقالى بود متعلق به يك كاسب با دو سه تا بچه و خانمش، او فقط عكس امام را در مغازه اش زده بود. منافقين داخل مغازه آمدند و جلوى چشم زن و بچه اش اين آقا را شهيد كردند كه اصلاً زندگى اش متلاشى شد. آن بچه حالت روانى پيدا كرد، مادرش مريض شد، هنوز هم همين طورى مريض است. گفتم اينها الان در كنگره، مجلس و دولت شما همين طور راحت دارند رفت و آمد مى كنند و خرجشان را شما مى دهيد، شما مدعى حقوق بشريد؟ همه اينها سر آن دعواى اصلى است كه عرض كردم. عزيزان! ما بايد اين جبهه را خوب تشخيص بدهيم. كجا ايستاده ايم. حرفى كه بلند مى شود بفهميم اين از كجا و كدام موضع و خاستگاه است؟ آن را در اين دستگاه درگيرى تاريخى دنياى اسلام و نظام سلطه بياوريم و تحليل كنيم تا واقعيت مطلب پيدا بشود. من مجدداً از همه شما [تشكر مى كنم و] از انجمنهاى اسلامى كه به لطف الهى شجره طيبه اى است كه به دست امام عزيز ما غرس شد و امروز شاخه هايش سراسر ايران را گرفته و شجره بسيار پر بركتى است، قدر اين تشكل انجمن اسلامى را بدانيد. اگر كشور ما امروز مستقل است، اگر خدماتى انجام مى شود، اگر پيشرفتى انجام مى شود، عمدتاً توسط همين بچه هايى است كه در فضاى انجمن اسلامى هستند و با فرهنگ انجمن اسلامى كه فرهنگ ديندارى، فرهنگ پاكى، فرهنگ كم توقعى، فرهنگ تعالى خواهى، فرهنگ آرمان خواهى و فرهنگ فداكارى در راه آرمان است تربيت شده اند. يك تشكل بسيار ارزشمند است. اگر بخواهيم پرونده گروهها و احزاب را در خدمت رسانى و پيشرفت كشور بررسى كنيم، سهمشان نزديك به صفر است، اما بچه هايى كه در اين تشكلها رشد كرده اند، نوعاً پايه گذار خدمات ارزشمندى در كشور شدند. من از همه شما به خاطر حضورتان در اين تشكلهاى ناب و به خاطر آگاهى و بيدارى و حضورتان در صحنه صميمانه تشكر مى كنم؛ به خصوص از حاج آقا على اكبرى و همكارانشان كه پشتيبان جدى فعاليتهاى دانش آموزى در همه سطوح هستند. و از همه عزيزانى هم كه اين جلسه پرشكوه را برگزار كردند صميمانه تشكر مى كنم. ترديد ندارم كه به حول و قوه الهى به زودى شما جهان بدون امريكا و جهان بدون صهيونيسم را تجربه خواهيد كرد و در دوران درخشان حاكميت اسلامى تنفس خواهيد كرد.

و السلام عليكم و رحمة اللّه